چهارشنبه 22 اسفند 1403 - Wed 12 Mar 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • وارونگی «پایان تاریخ» ترامپ، کاتالیزور است

  • بغض و دلتنگی مریم سعادت برای شخصیت عروسکی «زی‌زی گولو»

  • روایت جدید اینترنشنال از ماه رمضان در ایران

  • اصرار قلدرها به مذاکره برای تحمیل توقعاتشان است؛ ایران نخواهد پذیرفت/ یکی از خطرناکترین مسائل در مدیریت‌ها، عدم تصمیم‌گیری و ترک‌فعل است+ فیلم

  • رونالدو با رکورد جدید و بی نظیر به دیدار استقلال می آید

  • حمایت یک مفسد اقتصادی از موزیک جدید ساسی مانکن/ حنجره‌ شیطانی که فقط برای ابتذال و توهین به مقدسات می‌خواند+عکس و فیلم

  • استقلال با مشکل روبرو شد/سه بازیکن اصلی استقلال غایب هستند+اسامی

  • ترامپ: نامه به رهبر ایران را دیروز ارسال کردم/نمایندگی ایران در نیویورک: تاکنون نامه‌ای از سوی ترامپ دریافت نکرده‌ایم

  • ارکستر موسیقی ملی ایران به استقبال بهار

  • تیراندازی نیروهای دولت حاکم سوریه به سوی خانه‌ی مخالفان

  • فضاپیمای استارشیپ برای دومین بار منفجر شد

  • ایران نیاز به واسطه ندارد؛ روسیه مراقب کلاهبرداری آمریکا باشد

  • پرونده مهدی یراحی مختومه شد

  • پرسپولیس با دو مصدوم،احتمال به کار گیری یک ستاره جوان به عنوان فیکس

  • با تخریب جنگل‌ها و تبدیل کاربری اراضی کشاورزی مقابله شود+عکس

  • سیاستمداری که بازی سیاسی" استعفاء کردن" را بخوبی بلد است

  • درخواست ترامپ از پوتین برای میانجی‌گری جهت مذاکرات هسته‌ای با ایران

  • پایان وفاق و خیرخواهانه با رئیس جمهور

  • آیا دولت پنهان اجازه‌ی افشای شبکه‌ی خود را می دهد؟ + عکس

  • چه کسانی پُفک نمی‌خورند؟!

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 394077
    تاریخ انتشار: 20/بهمن/1403 - 12:19

    شهید فهمیده سیستان و بلوچستان/ سردار سنگر علم و جنگ + عکس

    دانش آموزان به عنوان نسل جوان و پویای جامعه در پیروزی انقلاب اسلامی و سال های دفاع مقدس نقشی مهم و سازنده داشته که شهادت بیش از ۳۶ هزار دانش آموز در دوران دفاع مقدس و خاطره فراموش نشدنی شهیدانی همچون حسین فهمیده و یا حسینعلی عالی شهید فهمیده سیستان و بلوچستان گواه این ادعا است.

    شهید فهمیده سیستان و بلوچستان/ سردار سنگر علم و جنگ + عکس

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    حسینعلی عالی شهید فهمیده سیستان و بلوچستان که به عنوان شهید شاخص ملی و شهید شاخص بسیج دانش آموزی کشور نیز لقب گرفته است علاوه برسنگر علم و مقابله با جهل زمانه درسنگر جنگ نیز در برابر تجاوز دشمن با قامت کوچک خود قد علم کرد و موجب ثبت خاطراتی جاودانه در دفتر تاریخ جنگ و رشادت های جوانان این مرز و بوم شد.

    سرداری که فکر و جانش را معبر رزمندگان قرار داد

    شهید حسینعلی عالی سال ۱۳۴۶ در روستای جهانیگر در منطقه سیستان چشم به جهان گشود.

    حسینعلی ضمن تحصیل در مدرسه به ورزش کشتی می‌پرداخت هنوز کودکی بیش نبود که انقلاب به پیروزی رسید و جنگ آغاز شد.

    وی در سن ۱۴ سالگی به جبهه‌های حق علیه باطل رفت و در عملیات‌های والفجر۸، کربلای یک و کربلای ۵ شرکت کرد.

    قابلیت های وی و دقت عمل «عالی» فرماندهان را واداشت تا مسئولیت واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله را به او بسپارند و با آغاز عملیات کربلای ۵ وی مسئولیت فرماندهی اطلاعات لشکر ۴۱ ثار‌الله و مسئولیت محور را بر عهده گرفت.

    در شب عملیات کربلای ۵ در حالی که وقت تنگ بود و نیروهای رزمنده باید از میادین مین می‌گذشتند حسینعلی آخرین نماز را با عشق شهادت قامت بست و پس از سلام به آسمانیان بر روی سیم‌های خاردار خوابید تا معبر نیروهای اسلام باز شود که در همین حال تیری به پهلوی سردار ۱۹ ساله لشکر ۴۱ ثار‌الله اصابت کرد و از همین رو سرلشکرقاسم سلیمانی از وی در این عملیات به عنوان نوجوان شجاع زابلی یاد که راه را برای پیروزی رزمندگان با قامتش باز کرد.

    بالاترین افتخار

    برادر شهید عالی که که از حسینعلی به عنوان رزمنده ای تمام عیار و عاشق شهادت یاد می کند در خاطرات خود آورده است:عملیات والفجر۸ بود که بر اثر بمباران شیمیایی دشمن تعدادی از رزمنده‌ها زیر آوار ماندند اما حسینعلی بدون توجه به گازهای شیمیایی سریع به طرف بچه‌ها رفت.

    وی افزود: من نیز به دنبالش رفتم به سختی بسیجی‌ها را بیرون آوردیم و به هیمن دلیل وقتی از محوطه خارج شدیم حالت تهوع و سرگیجه شدیدی به ما دست داد و چون تمام صورت حسینعلی سوخته بود برای همین ما را به بیمارستان بوعلی تهران فرستادند.

    مصدومیت حسین از ناحیه چشم بیشتر از دیگر اعضای بدنش بود اما باز می‌خندید و در حالیکه نگرانش بودم و به استقامت او در برابر آزمایش‌های الهی غبطه می‌خوردم او با مشاهده ناراحتی من مرا به صبوری دعوت می کرد و می گفت: «اینها نعمت‌های الهی هستند، از این نعمت‌ها استفاده کنید، این بالاترین افتخار است و اگر خداوند شهادت را نصیب ما نکرد همین که جراحتی از جنگ داشته باشیم بالاترین افتخار برای ما است»

     پزشک معالج برایش شش ماه استراحت تجویز کرد ولی حسینعلی که توان ماندن در شهر را نداشت یک ماه بعد عازم جبهه شد.

    خسینعلی به تمام اعضای خانواده گفته بود که در جبهه کفش‌های رزمندگان را واکس می‌زند و آنها که این مطلب را باور کرده بودند از اینهمه عجله او برای بازگشت و انجام این کار تعجب می‌کردند.


    مبارزه در دو جبهه 

    حسین از کودکی دوست داشت پزشک شود برای همین یک روز به او گفتم: «جبهه بس است، تو که می‌گفتی می‌خواهی پزشک یا دندانپزشک شوی، ‌ پس درست را بخوان، می‌دانی مردم می‌گویند شما برای فرار از درس به جبهه می‌روید».

    حسینعلی نگاهش را به زمین دوخت و پاسخ داد: «جبهه به ما نیاز دارد، ‌دین و شرف ما در هجوم دشمن قرار گرفته وقت آن نیست که من فقط درس بخوانم انشا‌الله جنگ که تمام شد با خیال راحت درس می‌خوانم برای من اصلاً مهم نیست‌ بگذار هرچه می‌خواهند بگویند، وقتی امام می‌گوید رفتن به جبهه وظیفه است نباید انسان کلاه شرعی درست کند و به بهانه تحصیل جان خود را حفظ کند»

    وقتی حسینعلی در سال چهارم رشته علوم تجربی ثبت نام کرد خیلی خوشحال شدیم چون فکر کردیم دیگر به جبهه نمی‌رود اما دوباره به جبهه رفت و چندماه بعد درست در نیمه فروردین ماه به خانه بازگشت و پس از امتحانات نهایی خرداد و آزمون سراسری دانشگاه آماده نبرد شد.

    وقتی کارنامه سازمان سنجش حسینعلی به دستمان رسید مشاهده کردیم که تمام نمرات حسینعلی بدون استثناء رضایت‌بخش  است و او با این کار نشان داد که یک رزمنده می‌تواند در دو جبهه مبارزه کند.

    ندائی آسمانی
    در عملیات والفجر۸ حسینعلی به سختی مجروح شد و از همین رو  دکتر با مشاهده مصدومیت شیمیایی وی گفت: «اگر با این وضع به جبهه بازگردی مرگت حتمی است» اما حسین که تمام وجودش عشق به خدا بود پاسخ داد: «من در این عملیات شهید نمی شوم من در عملیات دیگری به شهادت می رسم.»

    گوئی الهام درونی شهادتش را به وی اطمینان داده بود زیرا درست دو هفته قبل از شهادتش در عالم رؤیا «حجه‌بن‌الحسن (عج)» را دید که آقا به او فرمود: «بیا، ‌ به طرف ما بیا»

     

    از همان روز حسینعلی احساس کرد زمان وصال فرا رسیده است و بدون تـأمل از همه حلالیت خواست و رهسپار میدان نبرد شد.

    روز پانزدهم دی ماه تماس گرفت پرسیدم: «کی می‌آیی؟» آرام گفت: «اگر خدا بخواهد.»

     یک لحظه به فکر فرو رفتم، همیشه می‌گفت:اگر خدا بخواهد می‌آیم، اضطراب عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت.

     حسین بدون اینکه دیگر چیزی بگوید‌ تماس را قطع کرد و‌ دو روز بعد روز هفدهم دی‌ماه خبر شهادت او دلم را لرزاند، تمام صحبت‌ها و نامه‌های آخر حسینعلی گویای خبر شهادتش بود اما ما آنچنان غرق در دنیای ساختگی خود شدیم که رفتن عاشقانه او به سوی خدا را ندیدیم.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما